نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید سید محمدعلی ترابی
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمدعلی ترابی»
هم‌رزم شهید «سید محمدعلی ترابی» نقل می‌کند: «با لحن مهربان و آرامش گفت: عباس آقا! برام چاووشی می‌کنی؟! گفتم: به روی چشم. بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا. آرام اشک می‌ریخت و با خود زمزمه می‌کرد. صدای دلنشین یا حسینش دلم را لرزاند.»
کد خبر: ۵۵۹۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۹

قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمدعلی ترابی»
مادر شهید «سید محمدعلی ترابی» نقل می‌کند: «گفت: دستی را در پشتم احساس کردم. صدایی دلنشین گفت: برو فرزندم! برو که از فرزندان و از سربازان، جا نمانید! من آن چهره نورانی، مواج و مهربان رو دیدم مادر! ایشان خودش پرونده من رو امضا کردند.»
کد خبر: ۵۵۸۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸